فلاحت نیوز
سیاسی "  فرهنگی " اجتماعی

سیره امام در خانواده

آپلود عکس رایگان و دائمی

همسر امام خمینی وقتی به منزل امام وارد می‌شود و با عالم دینی‌ای روبرو می‌شود كه نهایت احترام را برای او قائل است. البته خود خانم هم در ابتدای زندگی این مساله برایش اهمیت داشت: « رابطه خانم با آقا یك رابطه بسیار محترمانه‌ای بوده است. خانم در اول زندگی به آقا گفتند كه بیایید تعبیرات‌مان را با یكدیگر محترمانه بكنیم و همدیگر را محترمانه صدا بزنیم. هیچ وقت امام یك كلام بی‌احترامی به خانم نكردند و ایشان هم همین‌طور.خدیجه خانم، قدسی ایران به منزل آیت‌الله خمینی وارد می‌شود و با عالم دینی‌ای روبرو می‌شود كه نهایت احترام را برای او قائل است. البته خود خانم هم در ابتدای زندگی این مساله برایش اهمیت داشت: « رابطه خانم با آقا یك رابطه بسیار محترمانه‌ای بوده است. خانم در اول زندگی به آقا گفتند كه بیایید تعبیرات‌مان را با یكدیگر محترمانه بكنیم و همدیگر را محترمانه صدا بزنیم. هیچ وقت امام یك كلام بی‌احترامی به خانم نكردند و ایشان هم همین‌طور. در طول زندگی 70 ساله آنها هم هیچ‌گاه امام با صدای بلند با ایشان صحبت نكردند. در اواخر حیات امام، خانم به شاه‌عبدالعظیم برای زیارت رفته بودند و دیر شده بود. در حالی كه آقا معمولا ساعت 2 بعدازظهر ناهار می‌خوردند. امام یك ساعت و نیم سر سفره نشسته بودند تا خانم بیاید و غذا نخورده بودند. هیچ‌گاه امام از خانم نخواستند كه فلان چیز را برایشان بیاورند؛ آب، چای و...» خدیجه خانم در بیان خاطراتش در این باره می‌گوید: «حضرت امام به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمی‌زدند. امام حتی در اوج عصبانیت هرگز بی‌احترامی و اسائه ادب نمی‌كردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می‌كردند تا من نمی‌آمدم، سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌كردند. حتی حاضر نبودند كه من در خانه كار كنم. همیشه به من می‌گفتند: «جارو نكن». اگر می‌خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم می‌آمدند و می‌گفتند: بلند شو، تو نباید بشویی...» امام حتی در مسائل شخصی خانم دخالت نمی‌كرد و در مورد لباس و رفت و آمدهای او نظر نمی‌داد. نوه امام از قول مادربزرگش می‌گوید: « اصلا امام كاری به رفت و آمد ایشان نداشت. فقط در ابتدا، امام باید خانواده یا فرد مورد نظر را می‌شناختند، اما پس از آن دیگر حرفی نمی‌زدند. در مورد لباس خانم هم كه لباسشان از سوی مادرشان از تهران فرستاده می‌شد، هیچ وقت امام درباره آن سخنی نمی‌گفتند. حتی روزی آقا برای دخترشان كه 12 ساله بودند كفش قرمز رنگ می‌خرند، در آن موقع اصلا رسم نبوده است و دختران باید كفش سیاه پا می‌كردند. البته خود خانم هم مراعات می‌كردند، اما خود ایشان می‌فرمودند كه هیچ‌گاه نشد كه در نوع پوشش یا رفت و آمدم با كسی اظهارنظر كنند.»  سوالی پرسیده می‌شود كه پس امام به همسر و فرزندانش چه توصیه می‌كرد كه آنان اینگونه در مسیر راستی راه می‌پیمودند؟ «امام كلا در زندگی به یك اصل معتقد بودند كه خانم این اصل را اینگونه روایت می‌كنند: اگر می‌خواهید به بهشت بروید؛ دو كار انجام دهید: اول اینكه هرچه خداوند واجب دانسته، انجام دهید و هرچه حرام دانسته، انجام ندهید. امام فقط این دو قید را گذاشته‌اند. البته خانم و خانواده كاملا رعایت می‌كردند چرا كه آقا، فردی نبودند كه در برابر خلاف شرع سكوت بكنند.» اما به هر حال، خانم هم این رفتار امام را تایید می‌كند و می‌گوید: «به مستحبات خیلی كاری نداشتند. به كارهای من هم كاری نداشتند.

منبع:شهروند امروز

[ چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ 2:34 ] [ رادمهر ]
درباره وبلاگ

هرگز دلهره ی این را نداشته ام که مرا چگونه می شناسند و از من چه می گویند، زیرا نه به خودم اهمیت می دهم که وسوسه ی آن را داشته باشم که مرا درست بشناسند و نه به بینش و فهم عموم اعتقادی دارم که مرا چگونه خواهند دید و خواهند یافت، و همیشه به سرنوشت مردم می اندیشم نه نظرشا ن

دکتر علی شریعتی


لینک های مفید
امکانات وب