فلاحت نیوز
سیاسی "  فرهنگی " اجتماعی

فلاحت نیوز " فرق طبیعت را با زباله دان می دانم .

🟢 می دانم که رودخانه وسیله ایاب و ذهاب زباله های من نیست.

🟢 می دانم که رودخانه شاهرگ حیات بخش کوهستان است. 🟢 من هنگام ترک طبیعت به پشت سر خود نگاه می کنم، مبادا زباله ای بر جای گذاشته باشم.

🟢 من به دوستان و هموطنانم که نسبت به پاک نگه داشتن طبیعت بی تفاوت اند، با لبخند تذکر می دهم.

🟢 من یک ایرانیم ، دوستدار طبیعتم. وقتی آن را ترک می کنم، نه چیزی به آن اضافه کرده ام و نه چیزی از آن کاسته ام.

🟢 من و عزیزانم در طبیعت به ستون یک و در یک راستا حرکت می کنیم تا کمتر خاک و گیاهان را لگدکوب کرده باشیم.

🟢 من سخاوت طبیعت را می فهمم، آنچه از او می خواهم به من خواهد داد: لذت، آرامش، شادی، زیبایی، سکوت …

🟢 من طبیعت را میراث پدران، مادران و سهم فرزندانم می دانم.

🟢 می دانم یک کیسه پلاستیکی ِ کمتر در روز یعنی چه!

🟢می دانم خرید در پاکت های کاغذی و چند بار مصرف یعنی چه.

🟢 می دانم کاغذ و پلاستیک و شیشه و فلز زباله نیستند.

🟢 می دانم که کاغذ ِ بیشتر یعنی درخت ِ کمتر.

🟢 می دانم که درخت کمتر یعنی پرنده کمتر ، و می دانم آسمان بی پرنده یعنی چه!

🟢 من درس حفاظت از طبیعت را در مدرسه زندگی آموخته ام

🟢 من یک ایرانیم ، صحنه پرتاب زباله از خودرو قلب مرا می آزارد. جاده ها و ریل های آلوده در دل جنگل، دلم را به درد می آورد.

🟢 من یک ایرانیم . من حق حیات را برای همه حیوانات و گیاهان محترم می شمارم، پس هیچگاه و به هیچ بهانه ای در طبیعت، جان جانداری را نمی گیرم.

🟢 من عاشق خانه و خانواده ام هستم. پس هرگز خانه و خانواده پرندگان و حیوانات وحشی را نابود نمی کنم.

🟢 من یک ایرانیم ، من هنگام صعود، از رقص سبکبارانه پرنده شکاری در آسمان غرق لذت می شوم و لذت عکس گرفتن از او را جایگزین شکار می‌کنم و همچنین زیستگاهش را تخریب نخواهم کرد.

🟢 من هنگام پیمایش دره ها از آواز آن سُهره رنگین بال مسحور می شوم، پس جوجه هایش را به خانه نخواهم برد.

🟢 من یک ایرانیم ، یک طبیعت گرد! نابودی نسل یوز ایرانی، گور ایرانی و رو به زوال رفتن حیات وحش سرزمینم، قلب مرا می خراشد!

🟢 من یک ایرانیم ، من از شکار و شکارچی بیزارم.

🟢 من نیازی به گوشت قوچ و کبک و گراز وحشی ندارم. در شهر من به قدر کفایت گوشت سفید و قرمز موجود است.

🟢 من یک ایرانیم . من از تماشای جان کندن حیوانات وحشی لذت نمی برم.

🟢 من بر دیوار اتاقم هیچ عکسی ندارم که در آن، بر نعش گرازی ایستاده باشم.

🟢 من هیچ دم روباهی یا شاخ گوزنی در خانه ندارم.

🟢 من یک ایرانیم . ردپای زباله را تا بلندترین قله ها و پست ترین دره ها و دورترین کویرها و انبوه ترین جنگل ها دیده ام و از خود پرسیده ام: جز انسان چه کسی به اینجا دسترسی دارد؟

🟢 من نمی توانم همه را اصلاح کنم. نمی توانم به همه تذکر بدهم. اما از خودم شروع خواهم کرد. از اصلاح خود/ دوستدار محیط زیست

[ یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۲ ] [ 1:26 ] [ رادمهر ]

فلاحت نیوز ; اتفاقاً این روز بهترین روزِ سال است ، روزی که همه برای یک هدفِ مشترک ، سوایِ از مذهب و سیاست ، زیرِ آسمان خدا جمع می شوند و شادی می کنند ، و این بهترین حالتِ همدلی و همبستگی است ...

"در آن روزگاران ، جمشیدشاه ، بنیانگذارِ نوروز ، هرسال در روز سیزده فروردین در میان باغ و بیابان های سرسبز می نشست و با اطرافیانش به جشن و عیش و نوش می پرداخت ، و کم کم این رسم دیرینه میان عموم مردم ایران پایه گذاری شد ...

بعضی رسومات فقط یک آداب دیرینه است و شاید پایه ی منطقی و علمیِ چندان واضحی نداشته باشد اما بخاطر زیبایی و قدمت ، همچنان قابلِ احترام است ...

و سیزده بدر انصافا یکی از بهترین رسوماتِ زیبایِ باستانیِ ماست !!! دنبال فلسفه اش رفتم و ادله ی زیادی خواندم ولی هیچ کدام ، از زیبایی و نشاطِ این روز ذره ای کم نمی کرد ... "چه بخاطرِ اعتقاد به برج هایِ دوازده گانه ی آسمان ( منطقه البروج) که گفته می شد سیزدهمی نشانِ هرج و مرج و آشفتگی است ، این روز را نحس دانسته باشند ، و چه به یُمنِ دوازده ماهِ سال ، باگذشتِ دوازده روزِ اصلی ، این روز را مبارک ... " مُسلَّم این است که این رسم و تمدنِ دیرینه هرگز نه تغییر خواهد کرد نه فراموش خواهد شد ...

👈 زرتُشتیان در جایی آورده اند که اولین زوج ، بعد از ازدواجشان شاخه ای سبز گره زده اند و این رسمِ سبزه گره زدن ، از این باورِ مبارک نشات می گیرد ...

به اعتقادِ من ، افکار و اعتقاداتِ مثبت ، حتی بدونِ منطق و به خودیِ خود ، اتفاقاتِ خوبی در پی دارند

ما این رسوم و این مناسباتِ اجدادی و موروثی را تا همیشه پاس خواهیم داشت ...

چه خوب است که نیاکانمان ، شبیهِ سفالینه هایِ کهن و بی همتایِ این سرزمین ، مهربانی و افکارِ زیبایِ آن روزگار را هم در دلِ این مناسبت ها به یادگار گذاشته اند ...

کمی سکوت کن ، چشمانت را ببند ، هنوز هم صدای رقص و پای کوبیِشان از لابلایِ دیوارِ زمان شنیده می شود

... آریایی بودن ، فقط یک هویت نیست ، یک "افتخار" است

[ یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۲ ] [ 1:16 ] [ رادمهر ]
درباره وبلاگ

هرگز دلهره ی این را نداشته ام که مرا چگونه می شناسند و از من چه می گویند، زیرا نه به خودم اهمیت می دهم که وسوسه ی آن را داشته باشم که مرا درست بشناسند و نه به بینش و فهم عموم اعتقادی دارم که مرا چگونه خواهند دید و خواهند یافت، و همیشه به سرنوشت مردم می اندیشم نه نظرشا ن

دکتر علی شریعتی


لینک های مفید
امکانات وب