فلاحت نیوز
سیاسی "  فرهنگی " اجتماعی

فلاحت نیوز : پیرمرد کار خودش را کرد. کاسه صبر همه را لبریز کرد تا علیه‌اش کودتا کنند. مصدق، این پیرمرد لجباز و یکدنده می‌توانست راه دیگری برود. راهی که همه از آن منتفع شوند، هم خودش به نان و نوایی برسد و هم دیگران. دولت آمریکا را هم ناامید کرد.

«ترومن» بدش نمی‌آمد با تکیه ‌بر باور ناسیونالیسم لیبرالیِ مصدق سدی در برابر گسترش کمونیسم ایجاد کند. از این‌رو پس از سخنرانی مصدق در سازمان ملل متحد در پی جلب همدلی‌اش برآمد تا او را در اردوگاه غرب نگاه دارد. ترومن به مصدق هشدار داد «روسیه همچون لاشخوری منتظر است تا نفت ایران را ببلعد.» ترومن از سیاست‌های استعماری فرسوده انگلیس دلزده و بیمناک بود. سیاست‌هایی که با دوران پسااستعماری همخوانی نداشت. از‌این‌رو وقتی نخست‌وزیر انگلیس خبر داد که کشورش قصد دارد از جنوب به ایران حمله نظامی کند، با مخالفت شدید ترومن روبه‌رو شد.

🔷اما مصدق، این پیرمرد یکدنده‌ی مبتلا به انگلیسی‌هراسی که فوبیای خیانت داشت تا پایش به ایران رسید باز کار خودش را کرد. او نه در پی قهرمانی و محبوبیت بود، نه سودای ریاست داشت. اما مخالفان پیرمرد همچنان معتقدند او باید به تقویت نهادهای حقوقی کشورش می‌پرداخت و قانون‌گرایی را ترویج می‌کرد. راهی که نرفت.

🔶شاید مصدق هم خودش انتظار چنین سرنوشتی را نداشت. دست بر قضا رخدادهای نامنتظره تاریخی با روح عدالت‌طلبش گره خورد و او را به سوژه سیاستی انقلابی بدل کرد. سیاستی انقلابی که نه با حال‌واحوال پیرمرد جور بود و نه با خاستگاه اشرافی‌اش. این سوژه پرتاب‌شده به دل سیاست، خواسته‌ناخواسته عصاره مردم زمان خودش شد: «انگلیسی‌هراسی با فوبیای خیانت».

🔘بالاخره عصاره‌ی مردم‌بودن، کار دست پیرمرد داد. تا ترومن رفت و آیزنهاور آمد همه علیه‌اش شدند. سازمان سیا از عوام‌گرایی مصدق نفرت داشت، می‌ترسید او شاه را مجبور کند تا به نقش محدودِ خود در قانون اساسی بسنده کند. از این‌رو انگلیس و سلطنت‌طلب‌های محافظه‌کار هم‌پیمان شدند تا او را از سر راه بردارند. از سوی دیگر افزایش محبوبیتِ مصدق به اختلاف سیاسی و حسادت‌ها دامن زد و جبهه ملی دچار تفرقه شد. سران جبهه‌ ملی همچون مظفر بقایی و حسین مکی به او پشت کردند و به شبکه‌ای از جاسوسان سلطنت‌طلب و جاسوسان انگلیس در ارتش و بازار پیوستند تا کار را تمام کنند.

💢اگر مصدق انگلیسی‌هراسی بدبین بود که به نزدیک‌ترین کسانش اعتماد نداشت و در پشت نقاب هر کس جاسوسی می‌دید و فوبیای خیانت داشت، شاه هم انگلیسی‌هراسی بود که فوبیای حقارت داشت. با این تفاوت که مصدق تن به خیانت نداد اما شاه بارها تن به حقارت داد.

🔼بخشی از سرمقاله شرق

[ شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۶ ] [ 23:22 ] [ رادمهر ]
درباره وبلاگ

هرگز دلهره ی این را نداشته ام که مرا چگونه می شناسند و از من چه می گویند، زیرا نه به خودم اهمیت می دهم که وسوسه ی آن را داشته باشم که مرا درست بشناسند و نه به بینش و فهم عموم اعتقادی دارم که مرا چگونه خواهند دید و خواهند یافت، و همیشه به سرنوشت مردم می اندیشم نه نظرشا ن

دکتر علی شریعتی


لینک های مفید
امکانات وب